کد خبر: ۲۰۰۵۸۹
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۸
فیلم «موقعیت مهدی» داستان مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا است که بعد از شهادت برادرش حمید در عملیات خیبر، باید تنها به خانه برگردد، در شش پرده روایت می‌شود. این فیلم به کارگردانی هادی حجازی‌فر در چهلمین جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد و تحسین همگان را برانگیخت و جایزه بهترین فیلم را دریافت کرد.

همشهری آنلاین سمیرا باباجانپور : امسال در آستانه سی و هفتمین سال شهادت مهدی باکری دوباره نام این فرمانده شجاع بر سر زبان‌ها افتاده است تا دوباره مردم بخش کوچکی از شجاعتی‌های بزرگی این مرد را مشاهده کنند؛ شهید بی‌مزاری که سی و هفت سال است در غروب آبی رود اروند محو شده است.

به همین بهانه مروری بر مصاحبه‌ منتشر نشده‌ای می‌کنیم که چندی پیش با مرحوم جهانگیر خسروشاهی نویسنده برجسته و نام‌آشنای دفاع مقدس داشتیم. مرحوم خسروشاهی که ۱۳ بهمن ماه امسال از دنیا رفت کتابی با عنوان «غروب آبی رود» دارد که حاصل تأملات و تحقیقات زیاد خسروشاهی در مورد شهید باکری است. او در این گفت‌وگو با ما از جنبه‌های پنهان شخصیت شهید باکری و از کرامات معنوی این شهید پرده برداشت.

غروب آبی رود

کتاب «غروب آبی رود» از زبان علی ساقی، دوست و همرزم شهید باکری روایت می‌شود. علی ماموریت پیدا می‌کند به دنبال مهدی باکری برود و او را به این سوی دجله بیاورد. نویسنده در مسیر روایت خود، گاه نقبی به گذشته می زند و با تغییر راوی از اول شخص به سوم شخص، بخشی از زندگی گذشته این شهید را از کودکی تا زمان حضور در جبهه و عملیات‌های مختلف بازگو می‌کند. جهانگیر خسروشاهی، برای روایت زندگی مردی چون باکری، به نثری شاعرانه همچون ماهیت وجود آن شهید روی می‌آورد و هر فصل را با پرسشی شاعرانه آغاز می‌کند.

اما چرا «غروب آبی رود» بر پیشانی کتاب نقش بست. خسروشاهی اینگونه پاسخ داد:« این نام را به خاطر غروب خورشید قدسی و این‌ جهانی مهدی باکری و طلوع او در عالم دیگر انتخاب کردم. آبی هم رودخانه‌ای است که ایشان در آن شهید شدند. رود هم در زبان لکی(لری) به نام عزیز از دست رفته است که در جمع یک ترکیب خوب را ایجاد کرده است. البته این استدلال‌ها که می‌گویم در آغاز در ذهنم نبود. به ذهنم افتاد و با دوستی که مطرح کردم آن را بسیار مناسب و به جا دید. بعدها دیدم چه ترکیب زیبایی برای این کتاب است.»

خدا کند شهدا ما را  از قبرستان عادات بیرون بیاورند | 3 روایت تکانده از شهید باکری

شهید باکری آینه ای از بزرگی و بزرگواری کربلا

شهید باکری چون آینه‌ای است که در ۳۷ سال گذشته هر کس به زندگی و نقش او در دفاع مقدس نگریسته است جنبه تازه‌ای را کشف کرده است. خسروشاهی مهدی باکری را چنین توصیف کرد: «بخشی از امتیازاتی که شهید باکری را از باقی همرزمانش بالاتر می‌نشاند (‌بااحترام به همه کسانی که در جبهه زحمت کشیدند، از آن فردی که برای رزمندگان ایستگاه صلواتی برپا می‌کرد. آن راننده تانکری که آب به جبهه‌ها می‌برد و آن سربازی که در خط مقدم از کشور دفاع می‌کرد)‌ شهید باکری پله‌های بلند معنویت را در دیدگاه مخاطب می‌گشاید.

او علاوه بر شجاعت جنگی که داشت از بزرگواری و مردانگی بالایی برخوردار بود. ما در کربلا هم بزرگی می‌بینیم، هم بزرگواری که نمونه‌اش در هیچ کجای تاریخ دیده نمی‌شود. اگر جنگ ما هم الهام گرفته از عاشورای ابی عبدالله (ع) باشد فرماندهانش پله‌های بلند معنوی‌اش را طی کرده بودند. ما باید از آن پایگاه‌ها تغذیه کنیم، وگرنه سهمیه‌مان از جنگ حسرت خواهد بود. »

۳ روایت تکان دهنده

خسروشاهی واژه واژه این کتاب را با اشک نوشت اما سه اتفاق که در کتاب روایت آن آمده است او را خیلی متحول کرد. او در مورد این سه فصل گفت: «سه فراز در کتاب «غروب آبی رود» برایم تکان دهنده بود یکی دیدار مهدی باکری با امام خمینی(ره) که قطعه جانسوزی است. می‌گفتند بعد از دیدار با امام (ره )ایشان خیلی فرق کرد. نگاهش خیلی بلندتر و معنوی‌تر شد. دوم آخرین زیارتی است که به پابوسی امام ‌رضا(ع) می‌رود و آنجا طلب شهادت می‌کند. این را بسیاری از همرزمانش تأکید و درخاطراتشان نقل کردند. یکی هم بخش پایانی کتاب و شهادتش است که واقعا تکان دهنده است. »

خدا کند شهدا ما را  از قبرستان عادات بیرون بیاورند

یکی از بزرگراه‌های تازه‌ساخته شده در غرب تهران به نام شهید باکری نامگذاری شده است. وقتی از جهانگیر خسروشاهی سوال کردیم این نامگذاری‌ها به شناخت ما از این بزرگواران کمک می‌کند پاسخی دقیق و معنوی به ما داد که می‌بایست سرلوحه زندگی‌مان قرار گیرد.

او گفت: «مرحوم فیض کاشانی در کتاب حقایق جمله‌ای دارد به این مضمون که «دنیا و آخرت دو حالتند از حالت‌های قلب شما» اگر دل شما به کلمه الله متمایل باشد انسانی آخرت‌اندیش هستید و لو اینکه در نیویورک باشید، یا قلب پاریس. اگر دل شما متوجه کلمه کفر باشد شما دنیااندیش هستید. این نامگذاری‌ها اگر نیت خیرخواهانه‌ای داشته باشد اول از همه موجب سعادت خواهد شد. من فکر می‌کنم شهدا باید دست ما را بگیرند و از این پلیدی‌هایی که زندگی ما را انباشته نجات دهند. درست است که نامگذاری‌ها ما را از غفلت‌ها بیرون می‌آورد اما اگر خودمان غافل باشیم، این نام‌ها که هیچ، شهدا هم پیش روی ما باشند، از غفلت بیرون نمی‌آییم. امیدوارم شهدا دست ما را بگیرند و به قول آوینی از قبرستان عادات ما را بیرون بیاورند.»

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار